بارانباران، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
مامان محبوبهمامان محبوبه، تا این لحظه: 31 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره
بابا محمدبابا محمد، تا این لحظه: 36 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

دخترم باران

اولین سفر شمال دخملی

باران مامان ما بعد از تولدت بعد از اینکه رفتیم نیشابور با عمه و خاله رفتیم شمال (رامسر) رفتیم که جونم برات بگه از نیشابور تا رامسر که رفتیم خیلی هوا بد بود و تو خیلی اذیت شدی عشقم که من و بابا هم خیلی ناراحت بودیم و دوست داشتیم زود برگردیم که شکر خدا بخاطر اب و هوا بود و  یه خورده خوب شدی و ما موندیم و کلییی خوش گذشت ایشالا سالای دیگه که بزرگ تر شدی میرم و شماهم بیشتر بهت خوش میگذره   اینم عکسای شمالت که یک سال و چند روزت بود                   تله کابین رامسر   اینم تو کمد دیواری بودی تو هتل رامسر با بابا جون ...
25 دی 1394

دامنه لغات دختری

دخترم شما خیلی زود شروع کردی به حرف زدن او لین کلمه هم که گفتی بابا بود الانم که دارم مینویسم 17 ماه و ده روزه هستی که الان یه عالمه حرف میزنی واسم عشقم اینم کلمه هایی که میگی مامان نی نو بابا جی جو (که خیلی باحاله این کلمت من عاشقششممم) محبو(مثلا میخوای اسم منو بگی) عباس عمه طوطی موتور ماشین ناصر ادامس ناف عزیز سینا و کلا هرکلمه ای رو که بگیم تکرار میکنی همه اعضای بدنتو میشناسی به نافتم میگی دکمه یه جیط جالب هرکی زنگ خونه رو میزنه شما بدو بدو میری پای ایفون و میگی کیه کیه کلا تو باهوش مامانی الانم کنارم نشستی و در صدد خراب کردن لپ تاپ هستی       ...
23 دی 1394
1